Study on From Paris with Love (2010)
00:00:00 – 00:02:00
(اطلاعات خارجی قهرمان) معرفی مکان، قهرمان و آن حرفه و یا مهارتی که به واسطه آن قهرمان به سمت هدف اصلی فیلم حرکت می کند.
----------------------
معرفی شخصیت قهرمان و موقعیت او در جامعه و یا محل کارش
----------------------
00:03:32– 00:06:14
ماموریت کوچکی طبق ماموریت های قبلی به قهرمان داده می شود. قهرمان این ماموریت را طبق روال قبلی به خوبی انجام می دهند.
---------------------
00:06:14 – 00:07:31
میزان مسئولیت پذیری و علاقه بالای قهرمان به کاری که انجام می دهد به مخاطب تلقین می شود.
--------------------
00:07:31 – 00:09:29
دختری که در زندگی قهرمان بوده به مخاطب معرفی می شود. (معمولا" با سکس همراه است)
-------------------
00:09:29 – 00:11:49
قهرمان برای ماموریت دیگری که کمی دشوارتر از ماموریت های قبلی - ست فراخوانده می شود. قهرمان کمی دست و پا چلفتی و غیر مطمئن ظاهر می شود. اما به طریق که شده ماموریت رو با موفقیت انجام می دهد.
------------------
قهرمان به هر طریق ممکن ماموریت را به پایان رسانیده و خسته به سمت خانه ویا محلی برای استراحت می رود ولی با صحنه ویا اتفاقی بسیار مهلکی روبرو می شود که قهرمان آن را بسیار جدی می گیرد، نفس در سینه ها حبس می شود، البته یک شوخی بیش نیست، از طرف نزدیک ترین کسان و یا دختر مورد علاقه قهرمان .
----------------
00:13:42 – 00:16:21
قهرمان به جدی ترین ماموریت زندگیش فراخوانده می شود، دقیقا" در لحظه ای که خانواده و یا دختر مورد علاقه قهرمان به او نیاز دارد. قهرمان خدمت به کشور یا مردم را به خانواده ترجبع می دهد. چون در این موقعیت قهرمان ما با توجه به مهارتش تنها فدیست که می توان این ماموریت را به او سپرد.
----------------
00:16:21 – 00:19:06
قهرمان اول باید گروه خودش را داشته باشد، او با همکار یا همکارانش آشنا می شود، هر کدام از آنها به نحوی درگیر مسائلی هستند که قهرمان باید آنها را از مهلکه نجات دهد.
----------------
00:19:06 – 00:20:09
همکار یا همکارانش افرادی بسیار ناهنجار هستند ولی بسیار حرفه ای که در طول فیلم قهرمان در کنار آنها پخته می شود یا به فردی مانند آنها تبدیل می شود ویا از بین می رود.
قهرمان با توانایی های خارق العاده همکار و یا همکارانش کم کم آشنا می شود.
---------------
00:20:09 – 00:23:09
قهرمان و همکارش به اولین مکان می روند (معمولا" رستوران- بانک، سوپرمارکت ، این مکان مکانی ضروری ست واصلا" ربطی به تفریح ندارد) آنها قصد انجام هیچ ماموریتی را ندارند ولی دردسر خودش به دنبالشان می آید، و سرنخ آنچه که به دنبالش هستند در اینجا به دستشان می آید.
---------------
00:23:09 – 00:29:49
قهرمان و همکارش به تعقیب سرنخ می پردازند، با دشواری رئیس کوچک را می یابند،
----------------
رئیس کوچک در مکانی بسیار امن و خصوصی در حال تفریح است، آنها به نزد او می روند و سرنخی از رئیس بزرگ و هر آنچه که می خواهند را از او می گیرند . قهرمان در حین فرار به شدت با آدم های رئیس کوچک درگیر می شوند. ولی جان سالم به در می برند.
------------------
00:35:00 – 00:35:50
قهرمان با فرمانده تماس می گیرد و از فرمانده تقاضای کمک می کند، آنها دست رد به سینه قهرمان می زنند و به قهرمان می گویند نمی توانند هیچ کمکی داشته باشند و تا پایان عملیات حق تماس ندارند.
-------------------
00:35:50 – 00:38:12
قهرمان برای تفریح به همراه همکارش به مکانی می روند، آنها در مورد عدم توانایی برای گرفتن کمک از مقامات سخن می گویند. قهرمان بسیار عصبی و ناراحت است و تفریحی را انجام می دهد که تا به حال انجام نداده، قهرمان دارد کم کم مانند همکارش می شود.
-------------------
00:35:50 – 00:43:22
قهرمان در لباس دوپست و یا مشتری وارد محل اصلی تبهکاران می شوند، به خوبی مورد پذیرایی تبهکاران قرار می گیرند، در قهرمان در میان تبهکاران جاسوسی می کنند تا به آنچه می خواهند و با موقعیت مناسب دست یابند،.
----------------
00:43:22 – 00: 56: 02
درگیری آغاز می شود و یا مهارت تمام و البته کمی شانس تمام تبهکاران را از بین می برند، همه چیز به خوبی و خوشی به پابان رسیده، محموله کشف شده را به رئیس می دهند. قهرمان ما دارد یک حرفه می شود ولی هموز یک حرفه ای تمام عیار نیست.
---------------
00:56:02 – 00:57:40
قهرمان و همکارانش خیلی خوشحال هستند که ماموریت رو به خوبی و خوشی انجام داده اند، برای اینکه این همکاری به صورت خاطره ای به یاد ماندنی در بیاید تصمیم می گیرند آن شب را جشن بگیرند.
---------------
00:57:40 – 01:03:49
در محل جدید همکار قهرمان متوجه مسائل مشکوکی می شود، این ماجرا تمام نشده و اگر دیر بجنبند همه چیز نابود می شود، (معمولا" خیانت معشوقه قهرمان)
-----------------
01:03:49 ------------- 01:18:29یافتن خرابکار----------- 01:24:00
قهرمان و همکارش فرصت فرصت برای هماهنگ کردن و تماس با رئیس ندارند برای همین بدون هماهنگی وارد عمل می شوند.
آنها در دقیقه 99 مانع موفقیت تبهکاران می شوند.